زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در برگشت به کربلا
شاعر : آرمان صائمی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
من رسـیـدم از سـفـر اما حـسین داغ دیـدم هـر گـذر امـا حـسـیـن
ریخت از من بال و پَر اما حسین مـجـلس مـى بـیـشـتر اما حـسین
خطبه خواندم حیدرى کردم فقط
کو اسارت؟ سرورى کردم فقـط
زوزههاى خیزران من را شکست گریههاى دختران من را شکست
لشکر نامحرمان من را شکـست خندۀ شمر آنچنان من را شکست
با خودم گـفـتم که بنت الحـیـدرم
عـهـد کـردم کـفـرشـان در آورم
صبر من در این مصیبت سر نرفت چشم نامحرم به این خواهر نرفت
از سـیـاهى رنگ بـالاتـر نـرفت خاطـرت آسوده که معجر نرفت
پـرده پـنـهـان نــورِ پـیـدائـیـم مـا
وارثــان حُـجـب زهـــرائــیـم مـا
حـرفـشان دائـم به تو دشـنام بود سهـم من هم سنگ روى بام بود
بـدتـر از گـودال شـهـر شـام بود هـر کسى در غـارتت نـاکـام بود
دلخور از میدان و گودال تو بود
قــصـد او آزار اطــفـال تـو بـود
|